vasael.ir

کد خبر: ۱۲۱۹۶
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۸ - 17 November 2018
آیت الله کعبی/ 99

جهاد| بررسی آراء معتقدین به وجوب جهاد ابتدائی در عصر غیبت

وسائل ـ استاد درس خارج حوزه علمیه قم در بررسی دلایل عقلی وجوب جهاد ابتدایی گفت: اگر ادله منع و عدم مشروعیت جهاد ابتدایی در عصر غیبت ثابت شود، آنگاه ادله منع، عمومات و اطلاقات آیات و روایات جهاد را تخصیص می زند. ما یک عمومات و اطلاقاتی از قرآن داریم که فرازمان و فرامکان است و می گوید جهاد واجب است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در نود وهشتمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ماه 1396 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین دیدگاه های موافق وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت و به بررسی دلایل عقلی مطرح شده پرداخت.

آیت الله کعبی در جلسه گذشته عنوان کرد: اگرمتن و روایتی وجود نداشته باشد که جهاد ابتدایی در عصر غیبت جایز است ، آیا می توان بعد از اثبات عموم ولایت فقیه، بگوییم جهاد ابتدایی در عصر غیبت، از شئون ولی فقیه است الا ما خرج بالدلیل. یعنی اگر دلیل بر نهی از جهاد در عصر غیبت نداشته باشیم، عمومات و اطلاقات ولایت فقیه، جهاد ابتدایی را از مصادیق ولایت محسوب می کند.

بحث درمورد ادله وجوب ابتدایی در عصر غیبت بود. رسیدیم به دلیل چهار: عموم ولایت فقیه. چند مطلب را می خواستیم عرض کنیم. اولین آن را بر اساس تمسک به ولایت فقیه بر پایه حسبه بود.

 مطلب دوم: اگر ادله منع و عدم مشروعیت جهاد ابتدایی در عصر غیبت ثابت شود، آنگاه ادله منع، عمومات و اطلاقات آیات و روایات جهاد را تخصیص می زند. ما یک عمومات و اطلاقاتی از قرآن داریم که فرازمان و فرامکان است و می گوید جهاد واجب است. حالا ادله خاصه ای داریم که می فرماید جهاد در عصر غیبت مشروع نیست یا حرام است. طبیعی است که ادله منع، آن عمومات و اطلاقات را تخصیص می زند. این مطلب روشنی است.

همچنین است بر فرض اثبات ولایت عامه فقیه. اگر قائل به ولایت مطلقه فقیه شدیم، شامل ولایت در اصدار امر جهاد نیز می شود؛ چه ابتدایی چه دفاعی. ادله منع تخصیص ولایت فقیه را نیز تخصیص می زند و عمومش را از کار می اندازد. حتی اگر کسانی هم قائل به ولایت مطلقه فقیه باشند، مانند حضرت امام خمینی(ره)، همین نظر را دارند. لذا در کتاب «بیع» می فرماید: « ثمّ إنّ المتحصّل من جميع ما ذكرناه: أنّ للفقيه جميع ما للإمام عليه السلام، إلّا إذا قام الدليل على أنّ الثابت له عليه السلام ليس من جهة ولايته و سلطنته، بل لجهات شخصيّة؛ تشريفاً له».[1] مثلا اگر انفال یا سهم امام ثابت شود که لشخص الامام نه برای منصب امام. اینجا نیز فرض می کنیم جهاد و دعوت به خدا نیز برای شخص امام ثابت شود. سپس می فرماید: «أو دلّ الدليل على أنّ الشي‏ء الفلانيّ و إن كان من شؤون الحكومة و السلطنة، لكن يختصّ بالإمام عليه السلام و لا يتعدّى منه، كما اشتهر ذلك في الجهاد غير الدفاعيّ، و إن كان فيه بحث و تأمّل».

مرحوم صاحب جواهر(ره) مطلب دیگری می گوید. او می گوید اگر اجماع بر حرمت جهاد ابتدایی نبود، ما جهاد ابتدایی را بر اساس عموم ولایت فقیه می توانستیم ثابت کنیم.  امام می فرماید: در مساله جهاد نیز چنین مطلبی مشهور است. یعنی جهاد تخصیص می دهد عموم ولایت فقیه را تخصیص می زند. حال آیا چنین است؟ امام می فرماید: «اشتهر اشتهر ذلك في الجهاد غير الدفاعيّ، و إن كان فيه بحث و تأمّل».[2]

امام در «تحریر الوسیله» تصریح می کنند: «في عصر غيبة وليّ الأمر و سلطان العصر- عجّل اللَّه فرجه الشريف- يقوم نوّابه العامّة؛ و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوى و القضاء، مقامه في إجراء السياسات و سائر ما للإمام عليه السلام إلّا البدأة بالجهاد».[3] یعنی تصریح می کند جهاد ابتدایی جز برای امام معصوم(ع) جایز نیست. در کتاب «بیع» و بحث ولایت فقیه در سال 48 و بعد از «تحریر الوسیله» می فرماید: «و إن كان فيه بحث و تأمّل».[4]

اما در دوران انقلاب دو جمله از امام داریم که به نظر می رسد دیدگاه ایشان نسبت به جهاد ابتدایی و دفاعی دگرگون شده است. این جمله را دقت کنید: «تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم.... ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم».[5] یعنی مبارزه و جهاد از اسلام قابل تفکیک نیست. و این مبارزه نیز در سطح جهان جهت حاکمیت اسلام است و بحث دفاع مطرح نیست.

قرینه دوم، در قانون اساسی و در مقدمه آن از نیروهای مسلح بحث می کند. همچنین از ارتش مکتبی صحبت می کند که این ارتش مکتبی، وظیفه اش صرفا دفاع از وحدت و تمامیت ارضی کشور نیست، بلکه وظیفه اش گسترش حاکمیت الله است تا آنجا که می تواند. این غیر از دفاع است و این قانون نیز مورد تایید امام واقع شده است و می توانست بفرماید که این مطلب جایز نیست.

قرینه سوم، قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حضرت امام (ره) فروپاشی آن را پیش بینی فرمود. ایشان بر اساس فرهنگ جهاد که یکی از شروط جهاد، دعوت به خداست، حضرت آیت الله جوادی آملی و دکتر محمد جواد لاریجانی و مرحومه دباغ حدیده چی را برای گورباچف فرستاد و او را به خدا دعوت کرد و توصیه کرد عده ای را بفرستید تا کتابهای فلاسفه و عرفای اسلامی و توحید خالص را بفهمند و به شما آموزش بدهند.[6] بعد هم زمانی که شوادنادزه (وزیر خارجه گورباچف) با امام دیدار کرد که پیام متقابل را بدهد، همینطور در مقابل امام دستانش می لرزید. امام فرمود: من خواستم پنجره ای را به روی شما باز کنم و هدفم این مباحث دیپلماسی و سیاسی نبود.[7] اما گویا شما درک نمی کنید. با لباس رسمی هم نبودند و معترضانه بلند شدند و بیرون رفتند.

من نمی خواهم از این سه قرینه استفاده کنم که امام به وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت فتوا داده اند. اما با آن سختی که می فرمود جهاد ابتدایی در عصر غیبت جایز نیست را دیگر نمی توان از فتواها به دست آورد. ضمن آنکه سیره عملی امام راحل، مبارزه با استبداد و ظلم و طاغوت جهانی است. و ما اگر به خاطر داشته باشید در بحث جهاد ابتدایی گفتیم عمده جهاد با طواغیت کافر مطرح است، نه مطلق کافر. و فلسفه جهاد طغیان و نقض عهد است، نه کفر بما هو کفر.

امام به آیه شریفه « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ»[8] و بعد که رزمندگان از مرز عبور کردند و وارد عراق شدند، امام چند جمله فرمودند. یکی اینکه فرمود: وطن ما، شام و بصره نیست؛ وطن ما اسلام است.[9] و این جمله را فرمودند که جنگ می کنیم تا رفع فتنه در جهان. رزمندگان بر اساس جمله امام این شعار را درست کردند که قبلا می گفتند «جنگ جنگ تا پیروزی». بعد تغییر دادند و گفتند: «جنگ جنگ تا رفع فتنه».[10]

ما نمی خواهیم به امام نسبت دهیم که جهاد ابتدایی را در دروان غیبت جایز می دانند، اما حداقل می گوییم این بحث امام و این تامل امام که فرمود: «فيه بحث و تأمّل».[11] در جای خود باقیست. ما قبلا هم گفتیم که ادله مانعین نیز تمام نیست. می ماند عموم ولایت فقیه. یعنی اگر ادله منع تامام نباشد، یکی از ادله جهاد ابتدایی، می تواند عموم ولایت فقیه باشد. هرچند امام در «تحریر الوسیله» فرمود: «في عصر غيبة وليّ الأمر و سلطان العصر- عجّل اللَّه فرجه الشريف- يقوم نوّابه العامّة؛ و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوى و القضاء، مقامه في إجراء السياسات و سائر ما للإمام عليه السلام إلّا البدأة بالجهاد».[12] یعنی نواب عام امام زمان(ع) همان اختیارات حضرت را دارند، مگر جهاد ابتدایی. و حضرت امام(ره) با اینکه قائل به ولایت عامه فقیه است، اما چون ادله اختصاص جهاد ابتدایی به زمان حضور را تمام می دانند،  جهاد ابتدایی را از عموم ولایت فقیه استثنا کردند. بنابراین اگر آن ادله تمام باشد، نمی توان به عووم ولایت فقیه برای اثبات جهاد ابتدایی تمسک کرد.

تعجب از مرحوم صاحب جواهر(ره) است. بعد از اینکه روایات را ذکر فرمود و اجماع را نیز ذکر فرمود، که البته اجماع مربوط به جهاد ابتدایی در زمان حضور است، فرمود: «لكن إن تم الإجماع المزبور فذاك، و إلا أمكن المناقشة فيه بعموم ولاية الفقيه في زمن الغيبة الشاملة لذلك المعتضدة بعموم أدلة الجهاد، فترجح على غيرها».[13] یعنی اگر اجماع بر حرمت جهاد ابتدایی یا اختصاص جهاد ابتدایی به زمان حضور امام معصوم(ع) تمام باشد، ما نیز تابعیم؛ وگرنه بر اساس عموم ولایت فقیه به گونه ای که شامل زمان غیبت هم بشود، می توان مناقشه کرد. و آن عمومات و اطلاقات جهاد در کنار عموم ولایت فقیه می توان دلیل بر جهاد باشد. و عموم ولایت فقیه و اطلاقات و عمومات جهاد بر روایاتی که منع جهاد می کند، ترجیح دارد. اما می فرماید، مانع ما اجماع است که جهاد ابتدایی خاص زمان حضور امام است.

سخن ما این است: «أي على أدلّة الاختصاص، و لا نعرف وجهاً محصلًا لكلامه الشريف بأنّه كيف ترجّح عموم ولاية الفقيه على الدليل الدالّ على عدم مشروعية الجهاد في عصر الغيبة؟ و عموم أدلّة الجهاد أيضاً على فرض تمامية أدلّة الاختصاص بالحضور تخصّص بها كما هو مقتضى الجمع العرفي».[14]  بالفرض کلام صاحب جواهر(ره) درست باشد، اجماع را هم کار نداریم، ادله خاص و عموم ولایت فقیه، کدام مقدم است؟ ادله خاصه. اما صاحب جواهر(ره) می فرماید ولایت فقیه مقدم است. و این فرمایش تمام نیست.

در مجموع اجماعی که مرحوم صاحب جواهر(ره) دمی فرماید، محصل که نیست، منقول هم باشد حجت نیست. همانطور که در بحث اجماع گفتیم، اجماعی نیست. برخی مانند مرحوم سبزواری(ره) در «کفایه الاحکام» به جهاد ابتدایی قائل است. از برخی قدماء نیز مانند ابوصلاح حلبی(ره) و سید مرتضی(ره) و دیگران که قائل به جهاد در عصر غیبت هستند. بنابراین اجماع را که نپذیریم، عموم ادله  ولایت فقیه می ماند که در جای خود ثابت است. ادله مانعین نیز پاسخ داده شد.

مطلب سوم

 این که بر فرض که ادله مانعین تمام نباشد، عموم اطلاقات آیات و روایت نیز دلیل عقلی هم تمام نباشد. آیا می توان در چنین حالتی نیز به عموم ولایت فقیه در زمان غیبت بر وجوب جهاد ابتدایی استناد کرد یا خیر؟  به نظر می رسد می توان استناد کرد. یعنی اگر هیچ دلیلی از آیات و روایات و اجماع و دلیل عقلی نه برای اثبات چجهاد ابتدایی و نه سلب و نفی جهاد ابتدایی، نداشته باشیم، خود اطلاق ولایت فقیه به عنوان دلیل مستقل می توان آن را ثابت کنیم.

اما بر اساس خدشه بر عموم ولایت فقیه یا محدودیت قائل شدن در امور حسبیه و یا ...حرمت جهاد ثابت می شود. یعنی نتوانیم ولایت فقیه را ثابت کنیم و دلیل ایجابی و سلبی برای اثبات و نفی جهاد به نحو مستقل نداشته باشیم، بر اساس ولایت فقیه علی الامور حسبیه نمی توان جهاد را ثابت کرد. اما اینکه مرحوم آقای خوئی(ره) بر اساس حسبه جهاد را ثابت کرد، چون قبل از آن ادله جهاد را تمام دانسته بود. پس عموم ولایت فقیه، خود دلیل مستقلی است.

البته ما قبلا بحث کردیم که اطلاق و عمومات در آیات و روایات ثابت شده، بی نیاز هستیم که بخواهیم از طریق ولایت فقیه ثابت کنیم. بحث تفصیلی آن را باید در ولایت فقیه به طور جداگانه بحث کنیم که بحث دیگری است.

بحث به ابتدای قول سوم و قول مختار رسید. «المبحث الثالث القول بالجواز دون الوجوب». قول به حرمت را گفتیم و تمام ندانستیم. قول وجوب را نیز با همه ابعاد آن بیان کردیم. اکنون به بحث جواز می رسیم./906/ح

 

[1] . كتاب البيع، ج‏2 ، ص664.

[2] همان.

[3] . تحرير الوسيلة، ص377.

[4] . كتاب البيع، ج‏2 ، ص664.

[5] . صحيفه امام، ج‏21، ص88.

[6] . پيام به آقاى ميخائيل گورباچف (دعوت به اسلام و پيش‏بينى شكست كمونيسم) - 11 /11/ 1367 - صحيفه امام، ج‏21، ص 220.

[7] . صحيفه امام،  ج‏21، ص 301: «من مى‏خواستم دريچه‏اى به دنياى بزرگ، يعنى دنياى بعد از مرگ كه دنياى جاويد است را براى آقاى گورباچف باز نمايم و محور اصلى پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند»..

[8] . بقره/ 193.

[9] . به همین مضمون: صحيفه امام،  ج‏19، ص 414: «ما از اول گفتيم مى‏خواهيم انقلابمان را صادر كنيم. صدور انقلاب به لشكركشى نيست، بلكه مى‏خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم‏».

[10] . صحيفه امام، ج‏19، ص113: قرآن مى‏فرمايد: قاتِلُوهُمْ حَتّى‏ لا تَكُونَ فِتْنَة، همه بشر را دعوت مى‏كند به مقاتله براى رفع فتنه؛ يعنى «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، اين غير از آنى است كه ما مى‏گوييم، ما يك جزء كوچكش را گرفته‏ايم، براى اين كه خوب! ما يك دايره خيلى كوچكى از اين دايره عظيم واقع هستيم و مى‏گوييم كه: «جنگ تا پيروزى». مقصودمان هم پيروزى بر كفر صدامى است يا پيروزى بر، فرض كنيد بالاتر از آنها. آنچه قرآن مى‏گويد اين نيست، او مى‏گويد: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ يعنى، بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مى‏كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود».

[11] . كتاب البيع، ج‏2 ، ص664.

[12] . تحرير الوسيلة، ص377.

[13] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 14.

[14] . مجلة فقه أهل البيت عليهم السلام (بالعربية)؛ ج‌33، ص: 193.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۶:۵۵
طلوع افتاب
۰۶:۱۱:۳۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۱۳:۱۱